شیشه ای

ساخت وبلاگ
بعد از آن فریاد خاموشت،ستاره در دلم بی‌فروغ شد!من بی آنکه بدانم چرااز تو گذشتمحالا "جای خالی تو"تمام ِ من شده است وهرچه خاک می‌پاشم،پر نمی‌شود!قلب مغرورم حالا،قبری متروک است ...بدون سنگبدون ساکندور افتادهفراموش شده چهارشنبه ۲۶ خرداد ۱۴۰۰ 4:53 PM تخیلات ذهن ابهام(کامنت، پایین آرشیو) شیشه ای...ادامه مطلب
ما را در سایت شیشه ای دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : tavahom-khial بازدید : 91 تاريخ : شنبه 25 تير 1401 ساعت: 3:52

احساس ِ رهایی از لای ِ درز همان دری وارد شدکه قبل از رفتن یادت رفت ببندی!تو بی‌هوا رفتی،اجازه ندادی خشم ِ از دست دادنت را لیس بزنماجازه ندادی در آتش ِ حسرتت بسوزماجازه ندادی این سیاهی دامن بگستَرَد ...تو مرا معلق رها کردی!تا ابد گوشه‌ای از توهم من باقی خواهی ماند!وَ همیشه گوش به زنگ نشانه‌ای از تو خواهم ماند ..تو بی هوا رفتی!وَ این ظلمی بس بزرگ است ... یکشنبه ۱۳ تیر ۱۴۰۰ 12:17 PM تخیلات ذهن ابهام(کامنت، پایین آرشیو) شیشه ای...ادامه مطلب
ما را در سایت شیشه ای دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : tavahom-khial بازدید : 60 تاريخ : شنبه 25 تير 1401 ساعت: 3:52

کسی نمی‌داند
من مُردن را حتی،
ذره ذره مزه می‌کنم.

اینبار اگر به آغوشت کشم
هرگز رهایت نخواهم کرد!
تو صبورانه‌ترین اشتیاق منی ...

چهارشنبه ۱۴ مهر ۱۴۰۰ 2:10 PM تخیلات ذهن ابهام(کامنت، پایین آرشیو)

شیشه ای...
ما را در سایت شیشه ای دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : tavahom-khial بازدید : 66 تاريخ : شنبه 25 تير 1401 ساعت: 3:52

دیشب عمیق در آغوشش کشیدمو هر لحظه از این فاصله رنجیدم او تنها نقطه‌ی روشن زندگی من است!برای رسیدن به نور،این تاریکی را کنار خواهم زد،با تمام قوا با اهریمن خواهم جنگید.بعد از او پلیدی مرا خواهد بلعید ...کافیست!تمام بهایی که تا اینجا پرداخته‌ام کافیست شیشه ای...ادامه مطلب
ما را در سایت شیشه ای دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : tavahom-khial بازدید : 63 تاريخ : شنبه 14 فروردين 1400 ساعت: 13:21

مدارم روی سرم قدم می‌زنیانگار نمی‌بینی که دیگر میلی به دیدنت ندارممن ِ از هم فروپاشیده را رها کنسال‌هاست که مدام روی سرم قدم می‌زنی فریاد می‌زنم که بروخیره نگاهم می‌کنی! قرص‌های سردردم را برمی‌دارممن پیر و خسته و شکسته‌امدیگر برای قدم زدن‌هاخون چکید شیشه ای...ادامه مطلب
ما را در سایت شیشه ای دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : tavahom-khial بازدید : 84 تاريخ : شنبه 14 فروردين 1400 ساعت: 13:21

از سال 92 تا 97 نبودمکجا بودم؟ توی کما ! وقتی برخواستمموهایم دیگر سفید شده بودروی بدنم پر از جای زخمصورتم پر از چروکنگاهم کهنهلبانم خشک وقتی بیرون آمدمدنیا رو دیگر نمی‌شناختمجوانی‌ام رفته بودجوانان را نمی‌شناختمپیر بودم اما پیری را هم نمی‌شناختم دیگ شیشه ای...ادامه مطلب
ما را در سایت شیشه ای دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : tavahom-khial بازدید : 66 تاريخ : شنبه 14 فروردين 1400 ساعت: 13:21

من اینجا رها شدم
با گستره‌ی عجیبی از احساسات منفی و بد
با میل شدید به نیستی
با کششی عجیب به سمت مرگ
من درون خودم گم شدم

چیز سیاهی و عجیبی به آن چنگ می‌کشه...

پنجشنبه ۷ اسفند ۱۳۹۹ 11:57 PM تخیلات ذهن ابهام| (کامنت، پایین آرشیو)

شیشه ای...
ما را در سایت شیشه ای دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : tavahom-khial بازدید : 60 تاريخ : شنبه 14 فروردين 1400 ساعت: 13:21

تمام آرامشم را هم امروز دور انداختمو حالا در اندوهگین‌ترین حالتمبه سوی شب و تاریکیپناه می‌برم.در این سکوت و سیاهی،راهی به سوی خویش خواهم یافت. حالا او هم دیگر می‌داند،درون تارهای عنکبوت اسیرمو می‌بینم که فرار می‌کندالتماس هم نمی‌کنمفریاد هم نمی‌زنم شیشه ای...ادامه مطلب
ما را در سایت شیشه ای دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : tavahom-khial بازدید : 73 تاريخ : شنبه 14 فروردين 1400 ساعت: 13:21

غوطه‌ورم میان خون و تاریکیحباب حسرت، قلبم را احاطه کرده‌استگاهی خشم جرقه می‌زند،گاهی خنده ...دست و پا می‌زنم وسط ِ ناامیدیو تند تند تاریکی را می‌بوسمآنقدر به بوسیدن ادامه می‌دهمکه دهانم پر می‌شود از شیشه ای...ادامه مطلب
ما را در سایت شیشه ای دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : tavahom-khial بازدید : 65 تاريخ : دوشنبه 20 بهمن 1399 ساعت: 17:49

آن ابهام سیه‌روز ِ درون رااز سینه بیرون کشیدمخانه‌اش ویران بادجوانیَم را ویران کرد در طوفان ِ ندانم‌کاری‌هاسرزنش‌هابی‌خوابی‌هاترس‌ها و فرارهانگاهم بر نگاهش افتاد! ... از آدمیان سراسر نفرت بودمتلنگری شیشه ای...ادامه مطلب
ما را در سایت شیشه ای دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : tavahom-khial بازدید : 49 تاريخ : دوشنبه 20 بهمن 1399 ساعت: 17:49